۞ خبر روز :
حمایت رسانه دولت از اخراج اساتید.

موقعیت شما : صفحه اصلی » اخبار » اخبار گیلان » اسلایدر
  • شناسه : 2334
  • ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۶
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : مرتضی پورمقدم
ابوذر ندیمی: مدیریت استانی درمورد ۸ کیلومتر از رودبار به سمت تهران یک حرف خطایی زده است / با مطالعاتی که از افراد دارم این مجلس ضعیف ترین مجلس این چهل و چند سال خواهد بود
نماینده ادوار مجلس: پروژه حسن رود_چمخاله حاصل تلاش های بنده در مجلس ششم است که منتهی به ساخت پل چمخاله شد؛

ابوذر ندیمی: مدیریت استانی درمورد ۸ کیلومتر از رودبار به سمت تهران یک حرف خطایی زده است / با مطالعاتی که از افراد دارم این مجلس ضعیف ترین مجلس این چهل و چند سال خواهد بود

ابوذر ندیمی عنوان کرد : چالش بحران آب در کشور از طریق مهاجرت ها و تغییر کاربری زمین های کشاورزی قطعا بر گیلان تاثیر خواهد داشت .

اختصاصی شرق گیلان نیوز » چندی پیش مجالی شد با ابوذر ندیمی نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی به گپ و گفت بنشینیم تا در مورد مسایل مختلف و چالش های مهم استان بویژه دو شهرستان لاهیجان و سیاهکل بشنویم و او نیز مفصلا توضیحاتی ارایه کرد که در ذیل بخش اول آن را می خوانیم.

در ابتدا اگر مطلب خاصی در باب چالش های پیش رو مد نظر حضرتعالی می‌باشد عنوان بفرمایید؟

ضمن تشکر از شما بنده به چند دلیل به این گونه از مصاحبه‌ها اقبال دارم اولاً وظیفه است به عنوان حافظه تاریخی بخشی از منطقه شهر استان و کشوری که آن وابسته است اطلاعات خود را از باب ثبت تاریخی در اختیار عموم قرار دهیم .
اما چرا! چون دیگران هم عادت به پاسخگویی کنند و تاریخ شفاهی و شنیداری نیز تبدیل به تاریخ مکتوب شود و شرایط جستجو در آینده را نیز داشته باشد.
ثانیا اظهار نظرهای ما حاوی چند نکته است اول اینکه خود را چون وامدار مردم می‌دانیم و دلیل دیگر به دلیل داشتن فنون، تجربه ، مهارت و دانش با تحلیل‌های خود از نظر مخاطرات و هم از جهت مسئولان تعریف داشته باشد.
اول کشور و به صورت عام استان ما به عنوان سی و چند استان کشور دارای مسائل عام است و دیگر مسائل که عام نیست.
مسائل عام مثل حقوق و دستمزد، دیر پرداخت کردن حقوق و دستمزد و یا ناامنی در حوزه تولیدات به ویژه کشاورزی و صنعتی یا در رابطه گره خوردگی ارز و اقتصاد کشور یا آثار بیش از ۴۰۰ چالش و بحران همانند ازدواج معیشت ، سفره مردم ، تورم و تحریم و … مباحث روز مثل تهدیدات رژیم صهیونیستی سرمایه‌های اجتماعی و فراز و فرودها پس در نتیجه مشکلات کشور و استان در بخش های شبیه هم هستند.
یا ما بحران آب نداریم اما آثار بحران آب در ایران بر لاهیجان و سیاهکل نیز وجود دارد،  چرا؟ چون بخشی از مهاجرت‌های اقتصادی و از بین رفتن زمین‌های کشاورزی توسط متمولین بخش های جنوبی، غربی و مرکزی باعث می‌شود در آینده با بحران تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی روبرو باشیم چون آنها پیش بینی کردند در ۱۰ سال آینده با چالش بحران آب روبه‌رو هستند و هر کدام آمدند و چندین هکتار زمین خریداری کردند و کم کم تغییر کاربری دادند و یا لااقل معرفی داشتند.
یا ما با فرونشست زمین در این منطقه در حال حاضر روبرو نیستیم چون از سفره‌های آب زیرزمینی مانند استان های مرکزی کشور برداشت نکردیم .
یا بحران ارز و کاهش سفرهای برون مرزی! قبلاً مردم ارز ارزان می‌گرفتند و برای تفریح به سفرهای خارجی می‌رفتند اما الان به دلیل گرانی ارز و به صرفه نبودن سفرهای خارجی فشارهای مسافرتی را بر ما تحمیل می‌کنند، به نام گردشگری صدها مشکل جانبی برای ما به بار می‌آورند مانند پسماند زباله و گره های ترافیکی.

گیلان و در دو شهر لاهیجان و سیاهکل ابتدا با مشکلات ملی مواجه هستیم و یک سری مشکلات اختصاصی درونی روبرو هستیم یک سری مشکلات سربار را نیز برای ما بوجود آورده آن .در بخش‌های مربوط به حوزه معلول‌ها نتایج این است و در باب علمی نیز مشکل داریم فرض کنید در ساختار نیروی انسانی ساختار مدیریتی مدیریت‌های سیاسی منتخبین و ده‌ها موضوع دیگر که در ادامه سوال های شما به آن پاسخ خواهیم داد.

به مهاجرت و تغییر کاربری ها اشاره فرمودید یکی از نگرانی های مردم همین مهاجرت ها و تفاوت فرهنگی و حواشی آن و مسأله تغییر کاربری هاست به نظر جنابعالی تدبیر چیست و مردم و مسولین ما چگونه باید در برابر این موضوعات عمل کنند؟

من به عنوان کسی که سال ها سابقه  و تجربه در حوزه گردشگری دارم و از اوایل انقلاب در ایرانگردی و جهانگردی و وزارت میراث و در مجلس نیز به عنوان راه‌انداز فراکسیون گردشگری داشتم و همچنین به عنوان نماینده چندین دوره شهرستان و استان و خود نیز پیگیر پروژه‌های از این دست بوده ام اول عرض کنم مفاهیم گردشگری در ایران با جهان متفاوت است در ایران به دلیل فقدان بسیاری از زیرساخت‌ها مشکل ایجاد کرده است.

تحت عنوان گردشگری، خیابان خواری داریم .بخش عمده از مسائل فرهنگی اقتصادی و اجتماعی و حتی فشار بر جوامع ،شهرداری و رفته گران عزیز را داریم از باب فرهنگی به هر صورت مهاجرت‌های موقت و دائم این نوع افراد که غیرمقیم هستند باز برای ما هزینه‌هایی در بر دارد اشاره شد زمین‌های مرغوب روستایی و حاشیه شهر را به قیمت ارزان می‌خرند که این چند اتفاق بد را رقم می‌زند اول اینکه به نسبت شمال یعنی مازندران عمده از اقتصاد خرید صورت نمی‌پذیرد.
یعنی چی اینکه ما به قیمت بسیار پایین تر نسبت به مازندران زمین‌های مردم فروخته می‌شود و در ثانی چون خرده مالکی وجود دارد فروش زمین‌ها خود چند آثار دارد . اول اینکه مدیریت درآمد در منطقه وجود ندارد یعنی عمده نقدینگی هرز می‌رود و به اصطلاح نمی‌توانند از نظر اقتصادی برای ادامه زندگی هزینه شود ضمنا باعث بیکار شدن یک جامعه دیگر می‌شود و فشارهایی به خانوار وارد می‌شود و فروشندگان زمین‌ها تبدیل به سرایدار می‌شوند و از لحاظ کرامت و منزلت اجتماعی دچار مشکل می شوند و ضمناً فرزندان آنها که عمدتاً با مشکل بیکاری مواجه هستند از این مسأله در دراز مدت بهره‌مند نخواهند شد .
اضافه آنکه جامعه ایی که سرریز درآمد جامعه دیگر را با خود می‌آورد معنایش آن است که نوع پوشش رفتار و گفتار و تحلیل قیمت بر خرید کالا و محصولات را بر جامعه هدف تحمیل می‌کند، چرا؟ چون اینکه ما دارای ۵ فرصت در گیلان لاهیجان و سیاهکل که عبارت است از تاریخ طبیعت فرهنگ اجتماع و اقتصادی بودن. این ۵ فرصت در حقیقت تحت تهاجم قرار می‌گیرد.
به لحاظ اینکه در پدیده‌ای مثل انتخابات بحرانی داریم به عنوان جمعیت ولی رای! پدیده خرید! بحران خرید دارید به لحاظ میزان درآمد جمعیت خانوار مقیم و مهاجر!
بحران اجتماعی دارید به لحاظ آنکه آنها دیر یا زود سلطه بر جوامع از جمله ادارات پیدا می‌کنند و مسائلی را برای مردم پدید می‌آورند که از لحاظ مالی یا قدرت اختفا و پنهانکاری نسبت به همشهریان دارای شرایط خاص هستند
اینکه در رابطه با مسائلی در جوامع ما به وجود خواهد آمد ، چون جوامع ما در واقع روستا شهر هستند معنیش این است که ما به هر صورت ترکیب شهری و روستایی ما در طول سال‌ها و به خصوص این چهل و چند سال در هم رفتند و این ترکیب خودش دارای تفاوت در درون هست با یک تفاوت سرباری از جهت فکری و فرهنگی و دارای ثروت و همانند آن رو به رو می شوند.
بنا بر این در مجموع می‌توان گفت تحولاتی که در حوزه انتقال از جنوب ، شرق، مرکز و غرب ایران به استان‌های شمالی به خصوص گیلان در دهه اخیر به ویژه با افتتاح برخی از پروژه‌های زیرساختی مثل آزادراه راه آهن و منطقه آزادی که شکل گرفته ما مدیریت لازم از لحاظ فرهنگ تهاجم و از جهت بازدارندگی لازم را نداشته باشیم و یا بسترسازی‌های لازم جهت رویارویی را نداشته باشیم بنابراین برای اینکه کوتاه‌تر عرض کنم ما با مشکل فقدان مدیریت کار آزموده و متناسب جهت اداره مدیریت مهاجم یعنی پدیده امکان اقامت افرادی که دارایی و دسترسی به قدرت و ثروت در اکثر آنها وجود دارد چون این دو تا تقریبا همراه و همزاد هستند و اینکه این پدیده مدیریت نمی‌شود آبستن حوادث میان و بلند مدت خواهد بود.

 

لطفاً جمع‌بندی خودتان را در این مقوله و ایده و راهکارهای مد نظر را بفرمایید

در مبحث  مربوط به مهاجرت و اسکان افراد قدرتمند و ثروتمند را ، اولاً استان مازندران را پایلوت در نظر بگیریم چون مازندران تقریبا مهاجر خیز شده و با توجه به شرایط پسا جنگ جهانی دوم ، راه آهن و نزدیکی به تهران و داشتن رجال متعدد در دوره پهلوی و پسا انقلاب که این‌ها هر کدام باعث شدند بخش عمده مهاجرت‌ها شکل بگیرند تام و تمام از تجربه مازندران استفاده شود .

همین الان در بهشهر تعداد زیادی اصله درخت را قطع کردند حرف کاملاً روشن است می‌خواهند جهت تغییر کاربری‌ها استفاده کنند و الا چوب آنقدر ارزش نداشت که وارد این کارزار بشوند مباحث دومی که وجود دارد در خود استان است چرا چون خود استان هم دچار همان مشکلات می‌شود که مهاجرین به همین دلیل پناه آوردند.

نمونه در مورد سد منجیل در دوره پهلوی سد رسوب‌گیر ما سد استول در میانه نام داشت که دیگر سد رسوب‌گیر منجیل نیست معنایش این است بخش عمده‌ای از مباحث مربوط به رسوب پشت سد افزایش پیدا می‌کنند در انتقال آب منجیل که تامین کننده آب زراعی استان است مشکل ایجاد می‌کند به اصطلاح مورد استفاده آذربایجان شرقی و زنجان قرار خواهد گرفت .
نکته سوم این است که اساساً ما مشکل و خود بحران آب داریم این آب از سرچشمه‌های غربی به گیلان می‌رسد و خب در عین حال در داخل استان نیز مشکل جمع آوری باران های فصلی داریم یعنی ما با مسائلی روبرو هستیم یا باید مدیریت کنیم سد رسوب گیر یا سدهای موازی یا جمع آوری آب‌های سطحی خود استان را انجام دهیم در مورد مسائل مربوط به حوزه اسکان و انتقال و مانند آن در هر صورت اطلاعات لازم را از جهت تجاربی که در استان‌های دیگر انجام شده بویژه استان همجوار را به مردم انتقال دهیم . پسا مسائل فروش و تغییر کاربری با چه مصیبت‌هایی روبرو می‌شود به عنوان نمونه عرض می‌کنم از چای یعنی برگ و غنچه و دو برگ اقتصاد چندین ده هزار خانوار را تعریف می‌کرد و الان در حال حاضر محدود می‌شود و به هر صورت به هزارگان کمتر و علاوه اینکه خود بوته‌های چای از جهت اقلیم و آثاری که در طبیعت دارد تاثیرگذار است شهربازی لاهیجان را مقایسه کنید با نمک آبرود ، تفاوت قابل اعتنایی از نظر چهار فصل دارند بوته های چای چهار فصل هستند و سبز در حالی که نمک آبرود از چنین حالتی برخوردار نیست.
یا نه عرصه دریا خوب شما برای مسائل عرضه دریا منطقه ویژه اقتصادی را دارید که باید راه اندازی شود لاهیجان و سیاهکل از موهبت دریا و منطقه ویژه اقتصادی بهره‌مند گردند آنطوری که انزلی دارای چنین مواهبی است که باید به لاهیجان هم انتقال داده شود یا نه در عرصه حمل و نقل آوردن راه آهن لاکان به میدان چای سیاهکل و ابتدای پروژه سراوان سیاهکل می‌تواند بخشی از مسائل مربوط به آمدن طبقات متوسط را فراهم کند و دهک‌های اول و دوم کمتر مجال داده شده است.  همین قدر در رابطه به مسائل مربوط به استفاده حداکثری از ساختار مثلاً شهرک‌های صنعتی یا ناحیه‌های صنعتی آهندان بازکیاگوراب که زمین خریداری شده و همه مباحث انجام شده اما این مطلب در حاشیه گلرودبار و چمندان و مانند آن صورت نمی‌گیرد از یک طرف به چوشل و مانند آن وصل است خریداری شده و پول آن را خود بنده در مجلس نهم اخذ کردم و همینجور ۴۰ پروژه و رویکردی که بنده تحت عنوان ۴۰ یادگار طرح کردم که قابلیت دست یافت دارد  که اگر آن چهل طرح اجرا شود بخشی از فشارها لااقل برای لاهیجان و سیاهکل کاهش پیدا خواهد کرد.

 

در عرایض تان به مسایل مربوط به حوزه راه و حمل و نقل اشاره فرمودید یکی از مشکلات اصلی که امروزه استان گیلان و بالاخص لاهیجان و سیاهکل با آن روبرو هست جاده ها و ترافیک است و همین الان اگر نسبت به دو شهرستان همجوار یعنی آستانه اشرفیه و لنگرود در نظر بگیریم ما از برخورداری کمتری بهره می بریم و جنابعالی در زمان تصدی نمایندگی مردم چه کردید و اساسأ الان چه می شود کرد؟

من برای این مبحث در مجلس ششم یک نگاهی را عام کردم که مسائل جاده‌ای آبی ریلی و هوایی را جدی بگیریم . برای فرودگاه گیلان سال ۷۹ که بنده نماینده بودم شاید هفته‌ای یک یا دو پرواز داشت اما با توجه به ارتباطات و همکاری که با وزارت راه داشتم از طریق وزرا و مسئولین و مقامات کشوری و مانند آن تبدیل به هر روز پرواز و حداقل دو پرواز صبح و عصر و با  اهداف فرصت‌های آموزشی اساتید پروازی و جابجایی سرمایه‌گذار از تهران به شهرستان و  استان و مقامات سیاسی را داشتیم . در لاهیجان چند هدف را پیگیری می‌کردم پروژه زمین مانده‌ای بود که در گذشته به نام کمربندی و الان در کنار گذر و خروجی لاهیجان نام برده می شود .
در حقیقت به دلیل تفاهماتی که بین وزارت راه و شهرداری وقت انجام شده بود پروژه ردیف و بودجه خاصی نداشت و ما برای حل آن ، این کار را انجام دادیم و سعی کردیم این کار را اجرایی و تمام بکنیم .

پروژه‌ای بود به نام حسن رود _ چمخاله که در مجلس ششم بنده این پروژه را در زمانیکه آقای حجتی وزیر راه بود بخش عمده‌ای از آن را پیگیری و اجرا که در نهایت منتهی به ساخت پل چمخاله شد  که ثمره تلاش‌های بنده در مجلس ششم است.

از باب چهار بانده کردن و مانند آن داشتم که مستندات و تامین مالی آن وجود دارد.
نکته بعدی که بنده طرح کردم فشار بر پروژه راه و جاده رشت و لاهیجان که غرب استان را به شرق گیلان متصل می‌کرد همزمان موازی سنگر سیاهکل و سراوان را طی کنیم از آن مسائل حل شود ،  آزادراه مطالعه شده بود اما اجرایی نگردیده بود پیگیری‌های مجدانه که الحمدالله در مجلس ششم داشتیم این پروژه را اجرایی کردیم و در حقیقت در دوره آقای ستاری‌فر و آقای خاتمی پروژه اجرایی شد.
پروژه راه آهن را با آوردن رئیس مجلس وقت آقای کروبی به لاهیجان و هفته بعد به صورت ردیف اجرایی در مجلس درآوردم و از این جهت توانستیم بخشی را جمع کنیم یا در ادامه به دلیل ترافیک‌هایی که وجود داشت تقاطع غیر هم سطح باکیاگوراب را پیگیری کردیم و تقاطع غیر هم سطح گیل در مجلس نهم پیگیری شد تا بخشی از مشکلات حل شود و چند پروژه دیگر را مصوبات اولیه و مطالعات را داشتیم.

پروژه سیاهکل_ املش _رحیم آباد بود ، مصوبه هیئت وزیران را هم گرفتیم که یکی باید برود دنبال منابع دار کردن آن ، یا پروژه سیاهکل باز کیاگوراب و در رابطه با ردیف اجرایی طرح که متاسفانه بعد ۸ سال عملاً بخش عمده‌ای از آن در حالی که ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر بیشتر نیست باقی مانده است و دو سه تا پروژه هم که در حال انجام بود سل کول یا پروژه مربوط به راهی که آب منطقه‌ای در منطقه چوفل گلرودبار که اگر این دو طرح انجام می‌شد بخش عمده ای از ترافیک خنثی می‌شد .
پروژه دیگر تحت عنوان بام سبز به بام آبی بود که الحمدالله هم هیئت وزیران را داشت و هم مسئول مربوط به نظارت اجرا و میراث داشت و هم در ردیف سیاهکل بازکیاگوراب در مجلس نهم گنجانده شده بود و اولویت با سیاهکل به بازکیاگوراب و بعد از انجام آن پروژه باید مرحله بعد انجام می شد .
اگر حسن رود به  چمخاله چهاربانده شود بخش عمده‌ای از ترافیک منطقه آزاد و غرب استان از لنگرود خارج خواهد شد .

سیاهکل_ بازکیاگوراب تمام شود بخشی از ترافیک مدیریت می‌شود . اگر پروژه سیاهکل_ املش _  رحیم آباد اجرایی شود هم بسیار می‌تواند در این حوزه تاثیرگذار باشد.

اگر ما بتوانیم جاده‌های کنارگذر داشته باشیم بخشی از  ترددهای ورودی به لاهیجان را به آنجا حواله دهیم به نوعی خروجی از لاهیجان محسوب می‌شود ، برخی مسائل هم در حوزه درون شهری و مربوط به شهرداری‌ها می‌شود که خود بنده نیز برخی مسایل را سبب شدم کارهایی را در این حوزه انجام دادم مثل  پل رزمندگان که به  مالک اشتر معروف است منابعی را اخذ و به شهرداری توزیع کردم از ماده ۱۸۵ که اجرایی کردند و همان مقدار هم برای پل سردار جنگل به کوی زمانی انجام دادیم که بخشی انجام شد و بخشی هم انجام نشد  و بخشی هم در منطقه سردار جنگل تا سادات محله که در زمان شهردار وقت آقای آگشته انجام شد که در منطقه بوجایه تفاوت حریم و از دو بانده به چهار بانده انجام شد .

همینطور مباحثی که در راه‌های روستایی همجوار صورت بپذیرد با آسفالت راه‌های روستایی و ارجاع آن به جاده های روستایی ترافیک را مدیریت کنیم.

اگر بتوان ادامه مسیر چهار بانده کردن انتهای شهر لاهیجان از سردار جنگل به سادات محل به شهر سیاهکل از مسیر چوشل را داشته باشیم  این مسیر بخشی از مسائل ترافیکی را حل خواهد نمود  یا اینکه راه میانی مالفجان به آهندان می‌تواند بخش دیگری از خروجی‌ها را مدیریت کند .

در دوره قبل تلاش کردیم ۲ تا ۳ پروژه را از طریق مسئولان آستانه اشرفیه انجام داده باشیم که از طریق رودبنه به آستانه بود یا بخش دیگری از طریق رودبنه به دریا که درگاه و داخل بود و یا بخش‌های دیگری از طریق شیرجه پشت یا از راه شرفشاده یا رودبنه به چاف که هر کدام از این‌ها می‌توانند بخشی از خروجی‌ها را مدیریت کند .

ما در این حوزه  با سه دسته از مساله روبرو هستیم یک اینکه پروژه‌های ملی نیمه تمام که آنها را نام بردیم در وهله دوم پروژه‌هایی که بحث‌های مطالعاتی انجام شده است و دارای ردیف بودجه هستند که باید پیگیری شوند شوند و اجرایی شوند و بخش مربوط به تعاملات چند شهرستان است آستانه،  لاهیجان، سیاهکل، لنگرود و املش که شهرداران این شهرها با هم جلساتی ویژه داشته باشند تا مسائل مشترک را حل کنند تا فشارهای مربوط به هم را بکاهند.

بسیار عالی و تشکر از شما اما مسأله اصلی این است که بسیاری از این طرح ها و پروژه ها عملیاتی نشده اند یا در حد مطالعات بوده و یا اینکه بخشی انجام شده و در نهایت رها شده است و عملیاتی نشده و با با توجه به شرایط اقتصادی و دولت حاضر و همین طور نمایندگان آینده به نظر شما امکان به نتیجه رسیدن یکی از این طرح ها هم وجود دارد یا خیر ؟

 

اولاً عرض کنم به عنوان آدمی که سال‌ها در مباحث اقتصادی، راه و ریل و همانند آن بودم یا مباحثی که در کمیسیون‌های تلفیق بودجه داشتم یا مسئولیتی که در سازمان  برنامه و بودجه و مدیریت برنامه ریزی قبل داشتم همه این‌ها برای من چندین دست آورد ارائه می کند اولاً این که مرحله اول  را از مرحله اجرا سنگین‌تر می‌دانم شما اگر پروژه ای را مکان یابی نکنید مطالعه نکنید مشاوره نکنید اساساً پروژه اصلاً به مرحله اجرا نمی‌رسد یا به اصطلاح برخی، ردیف‌دار کردن از مرحله اجرا سخت‌تر است.
به عنوان مثال سیاهکل_ سنگر _سراوان ما ابتدا باید با حکومت کلنجار می‌رفتیم اساساً چرا ما در این منطقه جاده نیاز داریم ،می‌گفتند یعنی چه که شما در بن‌بست قرار دارید خوب چندین کیلومتر آن طرف‌تر به بازکیاگوراب می‌رسید و بعد به جاده ساحلی می‌رسید.
که جا انداختن این موضوع زمانبر بود که مستندات آن موجود است اول اینکه قبول کنیم که مرحله اجرا در شروع سخت‌تر است، شما ببینید در مجلس هشتم دهم و یازدهم سه نماینده مجلس مختلف آمدند اما هیچ کدام نتوانستند یک پروژه جدید تعریف کنند همان پروژه‌ها را ادامه دادند چون آن مرحله سخت‌تر است و فنی‌تر است و هم جدل آمیزتر است و هم پیگیری بیشتری نیاز دارد و هم نفوذ بیشتری نیاز دارد ، چرا؟ چون نمایندگان دیگری وجود دارند که می‌خواهند از این فرصت استفاده کنند پس باید شما بلد باشید که چگونه پروژه خود را بین ۲۹۰ نماینده جا بیندازید که این پروژه جدید باشد و میان ۶۰ هزار پروژه نیمه تمام.

پس اولی را با هم تفاهم کنیم یکی از دلایلی که سه نماینده مجلس هشتم ،دهم و یازدهم بلکه نتوانستند حتی یک پروژه تعریف کنند و غیر از پروژه‌های ما شروع کنند همین بوده است که پروژه‌ها برای شروع بسیار سخت و همین مصیبت بوده است.

برسیم به نکته دوم ،نکته دوم این است که مثلاً وقتی شما ۶۰ هزار پروژه ملی دارید و پنج شش هزار پروژه‌های ملی در سطح استان دارید منابع مالی هم در بخش‌های عمرانی کشور با تعریف خود روبه‌رو است و اولویت گذاری ها نیز با همین تعریف روبرو است اولین مشکل اگر بنده نماینده می‌شدم مصوبه مجلس فعلی را باطل می‌نمودم چون بخشی از مصوبه مجلس فعلی به علت کارنابلدی نمایندگان فعلی که نماینده دو شهرستان ما نیز جز آن است پروژه‌های نیمه تمام را اصلاً جز پروژه‌های اولویت‌دار نمی‌دانند اولویت گذاری آنها را تغییر داده‌اند یعنی دولت خود را ملزم نمی‌داند به همه پروژه‌ها منابع مالی تزریق نماید و باید به اختیار خودش به پروژه‌ها منابع مالی تزریق نماید و آنها را به اتمام برساند.

در حالیکه پروژه ها را باید به اختیار خود اجرایی بکند این مسئله از یک جهت برای  نماینده فعلی ما که اجرایی نبود دشوار بود به هر صورت آدم‌های اجرایی نبودند و در اجراهای ملی و حتی استانی نقشی ویژه ای نداشتند و نقش نظارتی محدودی در استانداری داشتند
یا معلم بودن و یا نهادی.


اولین مسئله چه بود مشکل این است که در رابطه با مسائل کار بلد بودن با این مسئله باید رو به رو بشویم که بیاییم مسئله‌ای را حل کنیم اولویت گذاری هر استان یا ملی باید تابعی از نیازهای فعلی باشد نه درصدهای رشد چون بعد خواهند گفت مثلاً فلان پروژه ۹۰ درصد رشد داشته است و یا پروژه دیگری ۲۰ درصد پس آن را کنار بگذاریم و آن پروژه ۹۰ درصد را به اتمام برسانیم. نکته سوم این است که ما باید در مدیریت منابع بهینه‌سازی بودجه کنیم مثلاً برای حل راه روستایی و یا کمک به شهرداری قیر را در مجلس نهم طرح‌ریزی کردیم اما الان قیر به صورت اصولی استفاده نمی‌شود.
یعنی چه یعنی نماینده فعلی لاهیجان و سیاهکل این را جوری هزینه کرد که حتی به رای هم نرسید مثلاً حداکثر توانسته است نه تا ده هزار رای بیاورد چون نتوانست مسئله اصلی را حل نماید چون اولویت را درست انتخاب نکرد باید اولویت اصلی را سیاهکل به بازکیاگوراب انتخاب می‌کرد چون عمده مردم کشور از آن استفاده می‌کنند.
در ثانی مدیریت سایر منابع نیز باید جوری صورت می‌گرفت که مشکلات حل شود.

ما آمدیم برای حل مشکل ترافیکی سیاهکل به دیلمان دولت را وادار کردیم پروژه جدیدی از کارخانه سیمان به لاریخانی تعریف کند
که اجرایی شد و الان هم مورد بهره‌برداری قرار گرفته است
که باعث شد یک محور جدیدی در بالادست برای منطقه دیلمان تعریف شود.
و فشار بر اسپیلی و دیلمان را به حداقل برساند چرا که اساساً هر کسی می‌تواند از آن جاده اختصاصی استفاده کند علاوه بر آنکه از نظر ترافیکی دارای هیچ مشکلی نیست و الان هم در حال بهره‌برداری است نکته چهارمی که وجود دارد این است که ما الان برای حل مسائلی همچون سراوان سیاهکل در محور سیاهکل به بازکیاگوراب با دو سه حرکت به اصطلاح مردمی اجتماعی رسانه ای مسئله را می‌توانیم حل کنیم توضیح اینکه دولت به چه دلیل یک جاده اصلی که هنوز آزادراه نشده است در حالی که این محور در دوره آقای نیکزاد سرمایه‌گذار بخش خصوصی را برای چهار بانده کردن با توجه به استملاک زمین گرفته بودیم و به چه دلیل اجازه‌ حرکت تریلی ها و همانند آن را می دهند بنابرابن اگر بخشی از آن را انجام ندهندذمی توانند بخشی  از ترافیک را کاهش دهند
یا نه اگر قرار است انجام دهند باید سرویس ایجاد کنند
کما اینکه شما دیدید از بخش سیمانی که پیگیر احداثش شدیم نزدیک ۱۰۰ میلیارد کارسازی کنند برای شهرداری‌های سیاهکل و دیلمان که حالا شهرداری سیاهکل حداکثر استفاده از آن را می کند و کمربندی خیام را به وسیله آن راه اندازی می کند یعنی از محل کمک‌های بنیاد مستضعفان در حالی که قبلاً اساساً چنین منبعی وجود نداشت، بنابراین این هم یک جهتی است که ما باید قبول بکنیم در رابطه با مسائل مربوط به این حوزه باید تدابیر را اجرایی‌تر کنیم پس پاسخ نهایی به فرمایشات شما این است که ما باید دسته‌های مسائل را از هم جدا کنیم مسائلی که مربوط به تقنین است باید برویم در مجلس حل کنیم مسائلی که مربوط به تخصیص است باید از طریق سازمان برنامه و بودجه خزانه و یا وزارت خانه اش پی‌گیری کنیم آنهایی که مربوط به حوزه‌های مدیریت درون استانی است باید اولویت‌های آن را حل کرد.
الان مدیریت استانی درمورد ۸ کیلومتر از رودبار به سمت تهران یک حرف خطایی زده است که این اصلا نبوده است مگه می شود پروژه این طوری!
بنده خودم پیگیر این پروژه بودم از اول هم ما کل پروژه را داشتیم رودبار هم ۱۰ تا خدمت صورت گرفت اشکال هم ندارد برای زیتون فروش هم خدمت بشود اما این هم دلیل نمی‌شود که مردم را سوء مدیریت بکنید.
یا در رابطه با اولویت گذاری های بعد تخصیصات فرض کنید کمک‌هایی که بنیاد مستضعفان از طریق منابع سیمان می‌کند یا قیر از طریق محل تعدیل قیر جهت انجام پروژه‌ها تبدیل کرد.
پس همه این پروژه‌ها قابلیت اجرا دارد یعنی از نظر بنده که چهل و چند سال تجربه در نظام اداری، سیاسی، امنیتی ،اقتصادی، اجرایی، بخش خصوصی و تعاونی داشتم قلق دارد ،راه دارد .من یک نکته را عرض کنم مثلاً ما بعضی از مباحث را با پروژه در رابطه با اخذ ردیف جدید روبرو بودیم من نمی‌رفتم که بگویم به من ردیف بدهید از ردیف موجود استفاده می‌کردم مثلاً فرض بفرمایید در بام سبز به بام آبی به قول شما خرید زمین شده بود مصوب هم داشت ولی ردیف بودجه نمی دادند اما من یک کار جدید کردم مثلاً گفتم پروژه‌ای که الان داریم محور سیاهکل به بازکیاگوراب،  زیر آن پروژه بنویسید بام سبز به بام آبی یعنی چه یعنی اینکه شما اولویت شما سیاهکل به بازکیاگوراب باشد ولی ردیف شما با آن تمام نمی‌شود و همینجور ادامه دارد.

یکی از کارهایی که آقای نوبخت برای گیلان انجام داد همین بود یعنی در کمک استانی سفر روسای جمهور از روحانی به بعد عددی را اعلام نمود ولی بعد آن زیر آن یک جمله ساده نوشت اتمام پروژه یعنی اینکه اگر در پروژه‌ای می‌نوشتند ۱۰۰۰ میلیارد اما تا ۲۰۰۰ میلیارد هم ادامه داشت باید به آن پروژه ردیف اختصاص داده می‌شد و بودجه به آن اختصاص می‌یافت چرا چون تعهد از بین نرفته بود تخصیص را انجام داده بود و ولی تعهد را هم ایجاد کرده بود اینها زیرکی هایی است که نیازمند مهارت و دانش و تجربه است .

یعنی شما می فرمایید این از ضعف نمایندگان پس از شماست که نتوانستند به درستی پیگیر مسایل باشند ؟

 

من قاطعانه عرض کنم در دو دوره که عوامل داخل شهرستان و یا خارج شهرستان مثل هشتم و دهم ، دوم شدیم و رای نیاوردیم و در این سه دوره‌ای که مرکز یا استان و یا شهرستان با هم جمع شدند تلفیقی شد یعنی اینکه مجلس یازدهم و دوازدهم و همانند آن ما با بحرانی مواجه شدیم جانشین مثل مرحوم آقای خیرخواه آقای قاسمی، آقای نیکفر فرخی اجرایی نبودند .

اجرا مفاهیم خاص خود را دارد یعنی رزومه ای ارائه می نمایند مثلاً مدیر کل جایی بودند! کارشناس مسئول بودند!یا معاون وزیر بودند یا مشاور بودند که در اجرا بودند ، اینها بودجه نمی‌دانستند.

خوب من از سوی دولت‌های مختلف وزارت تعاون ،وزارت صنایع و معادن ووزارت آموزش عالی از طریق دولت به مجلس می‌رفتم در زمان مجلس هم اکثراً در کمیسیون تلفیق بودم یعنی مستقیماً با بودجه کار داشتم هیئت رئیسه ی کمیسیون تلفیق و بودجه بودم در سازمان برنامه و بودجه بودم و علاوه اینکه شناسه ملی نداشتم ولی آنهایی که بودند سه دسته بودند یک دسته مثل مرحوم خیرخواه بودن که در دفتر نمایندگی ولی فقیه در بنیاد مسکن بودند یا ارتباط تنگاتنگی با بودجه نداشتند یعنی آنها در مرحله سیاست عام بودند تا مرحله اجرا.
یک دسته مثل آقای قاسمی بودند که اصلاً سابقه اجرا نداشتند چون نهادی بودن چون ایشان در سپاه کار می‌کردند آن هم در سپاه شهرستان. یک دسته دیگر آقای نیکفر بودند که معلم بودند و مسئولیت اجرایی اصلاً نداشتند اما یک دسته‌ای هم مثل آقای فرخی بودند که در استانداری بودند اما اصلاً مسئولیت اجرایی نداشتند بلکه نوعی کار نظارتی داشتند که آن هم در بودجه نبود یعنی در بخش‌های اقتصادی نیست یا فرض بفرمایید مسئولیت‌ها در حوزه‌هایی همچون تایید صلاحیت‌ها رد صلاحیت‌ها ،شوراها شهرداری‌ها و مسائل فی مابین بوده است این‌ها را که می‌گویم از باب خودشیفتگی نیست این‌ها از باب تجارب و مهارت و فن است که آدم ها باید تجربه مدیریتی داشته باشند و به این ترتیب چرا موفق نبودند دوستان ما؟ نه اینکه نمی‌خواستند بلکه نمی‌توانستند دلیل اینکه نمی‌توانستند ، مثلاً الان برخی از مشاغلی را که آنها داشتند من نمی‌توانم انجام بدهم.

بنا نداشتم به  این سرعت به سراغ نماینده منتخب و جدید بروم اما با توجه به عرایضی که شما در حوزه اجرایی بودن نمایندگان و بودجه و مسایل از این دست عنوان نمودید ایشان هم اجرایی نیستند!

صد در صد همین گونه است من سه موضوع را در رابطه با مجلس جدید عنوان نمایم
اول اینکه من در مورد رزومه‌هایی که در مورد افراد جدید در این مجلس خواندم و آشنایی‌های فردی‌ای که دارم حتماً جز ضعیف ترین مجالس این چهل و چند سال خواهد بود از نظر اول پارلمان و نظارت عنوان کنم ابتدا به صورت کلی خدمت شما عرض کنم تا قدم به قدم برسیم به نماینده جدید لاهیجان و سیاهکل‌ .
یک شاخص شاخص انتظارات است انتظارات از دست این افراد بر نمی‌آید یعنی با حرف و سخنرانی نمی‌شود،  ده‌ها ویژگی پارلمان نیاز دارد مبدع بودن خود یک نکته است که این‌ها مبدع نیستند مقلد بودن کافی نیست یعنی به اصطلاح باید بتواند مثل یک مربی فوتبال تیم خود را چینش کند برای مسابقه تیم را بر اساس چینش تیم حریف و شرایط بچیند یا مثلاً یک بازیکن شما سه کارته است یا مصدوم است و به هر دلیلی نمی‌تواند بازی کند پس باید تعریفی از تاکتیک داشته باشیم .

ثانیاً اصلاً مسئله نمی‌شناسند زمانی که من آمدم برای مجلس ثبت نام کردم و اعلام آمادگی کردم عنوان نمودم ۴۶۰ بحران و چالش را نام بردم یعنی ۴۶۰ بحران و چالش را می‌شناسنم این لیستش هست و الان اگر در پایگاه من سرچ کنید و یا در مطبوعات خواهند آمد چرا برای اینکه معلوم کردم که در بخش‌های مختلف چون سیاسی اجتماعی اقتصادی امنیتی مرزی و ….
و نکته سوم مسئله نفوذ است ، مسئله نفوذ این است که این مجلس به طریقی می‌تواند تریبون را پیدا کند اما چند موضوع را می تواند تبدیل به رای کند ؟  مثلاً یک بحثی بنده در مورد بودجه دارم که ۴۸ آفت در بودجه ریزی در ایران پیش بینی کردم حتی در مورد مرکز پژوهش‌ها هم سوگرایانه در بودجه تعریف کردم.
او با رئیس مجلس و رئیس خود هماهنگ است اصلاً افرادی که در آنجا هستند دانشمندترین نیستند بلکه سودارترین هستند مثلاً از دانشگاه امام صادق مثل همین آقای خاندوزی بودند یا مثلاً دولت را می‌دیدم در بخش بودجه یعنی دولت باید برای قانونش رقم بگذارد خودش می‌آید قانون را تبصره می‌دهد وقتی تبصره می‌دهد یعنی می‌خواهد قانون قبلی را نقض کند پس نتیجه می‌گیریم یعنی اثرگذار نیستند یا مثلاً نماینده‌ای بیاید وقت بگیرد و مطلبی را از جایی بردارد از مطبوعاتی جایی بردارد و بخواند یا اصلاً حرف بی‌ربطی بزند. نکته چهارم اصلا مجلس تأثیر گذاریش کم شده پس اثرگذار باید تعریف داشته باشد.

مجلس قبلاً در راس امور بودو ده مرجع قانونگذاری دیگر نداشتیم الان شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب می‌کند که وزارت ارشاد می تواند۳۰۰ تا نیرو بگیرد استخدامی چه می‌شود؟ مجلس چه!؟ امتحان و آزمون چه!؟ مباحث نشان می‌دهد که به هر صورت هرج و مرجی در تمرکز و توزیع در باب قانونگذاری صورت گرفته که البته بعداً می‌توانم مصاحبه‌هایی که با رسانه‌ها در باب آفات بودجه‌ریزی انجام داده‌ام را در اختیار شما بگذارم اما برسم به سوال شما که در مورد نماینده منتخب لاهیجان و سیاهکل و اصلاً ۱۳ نماینده استان گیلان و بعد نماینده لاهیجان و سیاهکل که چقدر به این موضوع نزدیک است. یک موضوع این است که مثلاً عرض می‌کنم که در مورد نماینده موجود چندین جلسه‌ای که بعد از انتخابات با ایشان داشتم مطرح کردم که آقا من به چند دلیل باید به شما کمک کنم یکی مسئولیت شهروندی من است بخش دیگر دوستان من هستند اینکه نماینده قبلی رای نیاورد به سمت شما آمدند که انتظار دارند به آنها کمک شود از فکر آنها و نظر آنها استفاده شود و خواسته‌های عمومی آنها محقق شود یک دلیل هم رابطه فی مابین است قبل از انتخابات تماس‌های مکرری که داشتید مطرح کردید که حتماً با شما مشورت می‌کنم و یک دلیل هم شرایط کشور است بنابراین من با شما هم عقیده هستم در رابطه با انتخابات و و مجلس جدید چند مشکل قطعی داریم یکی بعضی از افراد هستند که که شاید تجربه هم پیدا کرده باشند ولی این مجلس جای آنها نیست و این مجلس هم فکر با آنها نیست و گوش به حرف این‌ها هم نمی‌دهد و این یک مشکل است همین موضوع که آقای قالیباف مصاحبه شده است که شاید بتواند رئیس مجلس باشد ولی ریاست نمی‌تواند بکند مفهومش این است که شما با یک مسائل جدیدی روبرو هستید.

بخش اول مصاحبه آقای ابوذر ندیمی با پایگاه خبری شرق گیلان نیوز بود و در ادامه به زودی بخش بعدی این مصاحبه نیز منتشر خواهد شد .

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*